هنوز در سفرم

ساخت وبلاگ
آسمان ابری می شود، باران اما عصبی، سیل می آید خانه ها را خراب می کند، رودهای خشک را اما جاری. انسان گناه می کند و در دره ی پر ارتفاعِ جهل خویش سقوط. بلند می شود دست بر گردن امید می اندازد، تمام دره را بالا می رود. مرگ حوصله اش سر می رود. فاصله بی معنی می شود و کلام نفوذ پیدا می کند بر دلهای تیره. ر هنوز در سفرم...
ما را در سایت هنوز در سفرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamsayegio بازدید : 246 تاريخ : جمعه 5 خرداد 1396 ساعت: 13:11

دوباره پنج شنبه جمعه های تکراری

دوباره ساعت ، لحظه های بی قراری

جمعه شب، قلم به دست، آواره

دوباره بلاگفا، نوشتن های اجباری

+ نوشته شده در شنبه هفتم اسفند ۱۳۹۵ساعت 0:13 توسط احمد نهازی |
هنوز در سفرم...
ما را در سایت هنوز در سفرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamsayegio بازدید : 229 تاريخ : جمعه 5 خرداد 1396 ساعت: 13:11

من اگر یک کهکشان داشتم یا میلیون ها ستاره،

و اگر یک اقیانوس داشتم با ماهی های زیبایش،

و اگر یک قلب داشتم با یک دنیا روشنایی،

و اگر خاطره داشتم با یک لبحند شیرین بر لب،

دیگر تو را نمی خواستم!


برچسب‌ها: عشق, فهم
+ نوشته شده در شنبه چهاردهم اسفند ۱۳۹۵ساعت 0:31 توسط احمد نهازی |
هنوز در سفرم...
ما را در سایت هنوز در سفرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamsayegio بازدید : 229 تاريخ : جمعه 5 خرداد 1396 ساعت: 13:11

ذهن که مشغول باشد، قلم فراری می شود، و نوشتن از خاطر آدم می رود.

و این یعنی مرگِ لحظه های یک نویسنده!

+ نوشته شده در دوشنبه شانزدهم اسفند ۱۳۹۵ساعت 0:15 توسط احمد نهازی |
هنوز در سفرم...
ما را در سایت هنوز در سفرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamsayegio بازدید : 262 تاريخ : جمعه 5 خرداد 1396 ساعت: 13:11

دفعه ی بعد،

یادم باشد،

عشق را بگذارم در کوزه

و آبش را بخورم...

پول که داشته باشی،

فرقی ندارد،

که آسمان عاشقانه هایت،

آبی باشد یا سیاه!

+ نوشته شده در جمعه بیست و هفتم اسفند ۱۳۹۵ساعت 3:17 توسط احمد نهازی |
هنوز در سفرم...
ما را در سایت هنوز در سفرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamsayegio بازدید : 242 تاريخ : جمعه 5 خرداد 1396 ساعت: 13:11

بابا همیشه قبل از تحویل سال، قرآن می خواند. یک لیوان آب می نوشد و پول های نوی عیدی را لای آن قرار می دهد. و با لباس های تمیز و نو به جمع ما می پیوندد. بابا همیشه زیر لب ذکر می گوید و حتی همیشه وقتی کسی از خانه خارج می شود می گوید "والله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین". این لحظه هم مشغول ذکر گفتن بود. هنوز در سفرم...
ما را در سایت هنوز در سفرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamsayegio بازدید : 248 تاريخ : جمعه 5 خرداد 1396 ساعت: 13:11

یک غلطی کردم، قلمم کند و ضعیف شد، واژگان در ذهن خسته ام محبوس شدند، آسمان پر کشید و رفت، گنجشک ها همگی لال شدند، آینه دگر نقش کسی را راست نگفت، دیگر از قیل و قال مدرسه حالی دلم نگرفت... یک غلطی کردم، چشمانم را که باز کردم دیدم نزدیک سی سال از این عمر خسته ی من گذشته، بی آنکه بدانم چگونه . چشمانم را هنوز در سفرم...
ما را در سایت هنوز در سفرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamsayegio بازدید : 233 تاريخ : جمعه 5 خرداد 1396 ساعت: 13:11

من نه آنم که تو می بینی و می پنداری. بال هایی دارم به بلندای آسمان. بال که می گشایم، تمام زمین را یک جا در آغوش می گیرم. ریشه هایم قوی، طوری که سنگ ها را می شکافد و به اعماق زمین می رود. من نه آنم که تو قضاوت می کنی. قلبی دارم به بزرگی باران، باران که می آید، قلب من می تپد و خون تازه ای تمام بدم را هنوز در سفرم...
ما را در سایت هنوز در سفرم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hamsayegio بازدید : 220 تاريخ : جمعه 5 خرداد 1396 ساعت: 13:11